الهام یوسفی | شهرآرانیوز - آنچه بهعنوان مقدمه این متن در سطرهای پیش رو میخوانید، بخشی از مقاله «چرا ادبیات؟» است به قلم ماریو بارگاس یوسا و با ترجمه مترجم گرانقدر، جناب عبدا... کوثری. این متن پیش از هرچیزی میتواند مطلع امری باشد که از آن بهعنوان دفاع از ادبیات، یا دفاع از کتابهای کاغذی یاد میکنیم. یوسا در مقالهاش پس از آنکه جایگاه کتاب و کلمات را برتر از رسانههای تصویری میداند، از جناب بیل گیتس یاد میکند که زمانی در سفرش به مادرید و در کنفرانس مطبوعاتیاش اعلام کرد که قصد دارد پیش از آنکه بمیرد، والاترین هدف زندگیاش را تحقق بخشد. این هدف به گفته خود او حذف کاغذ و بعد حذف کتاب بود! به نظر آقای گیتس کتاب پدیدهای منسوخشده است و صفحه نمایشگر رایانه میتواند همه کارکردهایی را که کاغذ داشته است، بر عهده بگیرد.» [۱] حالا برویم سراغ اصل مطلب.
بگذارید پیش از آنکه پاسخ عالیجناب یوسا را به آرزوی تحقق والاترین هدف بیل گیتس بشنویم، کمی درباره این موضوع حرف بزنیم. احتمالا برخی از شما هم تا حدی با آقای گیتس موافق هستید و احتمالا دلایلی شبیه به او را خواهید آورد؛ اینکه خواندن کتاب در رایانه و گوشی کمهزینهتر است، جای کمتری میگیرد و حملونقل آن آسان است و همیشه میشود صدها کتاب را در جیبمان داشته باشیم. البته میشود یک دلیل زیستمحیطی را هم کنار همه این دلایل گذاشت و گفت روزنامه و مجله و کتاب دیجیتال از نابودی جنگلها جلوگیری میکند. اگر بیشتر فکر کنید، شاید شما دلایل بهتری هم داشته باشید تا مثل آقای گیتس بزرگوار نتیجه بگیرید باید کمر همت به نابودی کتاب کاغذی بست. مثلا بگویید کتاب کاغذی بهعلت بالارفتن قیمت کاغذ و هزینه چاپ، روزبهروز گرانتر میشود و منطقی است که این کالای گران را حذف کنیم. دلایلتان محترم است، اما راستش پای واقعیتی بزرگتر در میان است و حذف کتاب شبیه جایگزینی گوشیهای هوشمند با گوشیهای قدیمی یا جایگزینی هرچیز جدید با چیز قدیمی نیست. این تقسیمبندی از اصل پر از ایراد است و احتمالا آقای گیتس هم این را نفهمیده بود.
آقای یوسا پس از بیان دلایل آقای گیتس، از اینکه در آن جلسه سخنرانی حضور نداشته و نتوانسته است آقای گیتس را هو کند، احساس تأسف میکند. نه اینکه آقای یوسا از انقلاب فناوری بیخبر باشد یا خدای ناکرده با آن مخالف باشد، اما سؤالش این است: آیا صفحات رایانه و گوشی تلفن همراه میتواند جانشین کتاب شود؟ شما بهعنوان یک کتابخوان در عمرتان چند کتاب غیرکاغذی خواندهاید؟ چقدر از خواندن کتاب غیرکاغذی لذت میبرید؟ و اصلا میتوانید به حذف کاملش فکر کنید؟ آقای یوسا دلایل زیادی دارد که با این نگرش مخالفت کند.
او حضور و استمرار تمدن را با حضور کتابهای کاغذی در ارتباط مستقیم میبیند و معتقد است با برچیدهشدن کتاب، ادبیات لطمهای جدی و مرگبار خواهد خورد. البته او پا را فراتر هم میگذارد و جایگزینی کتاب دیجیتال با کتاب کاغذی را به جایگزینی سریالهای آبکی با تراژدیهای سوفوکلس و شکسپیر مقایسه میکند. ولی از این حرفها گذشته، ما در این عصر و در این وضعیت چقدر میتوانیم با این دلایل موافق یا مخالف باشیم؟
بیایید بهجای پذیرش بیچونوچرای دلایل آقای یوسا یا گیتس، کمی از قوه تخیلمان استفاده کنیم. حالا که فناوری اینقدر پیشرفت کرده و همه ابعاد زندگی ما را دربر گرفته است، این تخیل فقط چندقدم با واقعیت فاصله دارد. تصور کنید کتاب کاغذی بهطور کامل از بین رفته است. یعنی هدف متعالی آقای گیتس محقق شده است و همه روی گوشیهای خود نرمافزارهایی برای مطالعه کتاب دارند، کتاب را بهصورت دیجیتالی میخرند و میخوانند. در این اوضاع بیشک هیچ کتابفروشیای در شهر وجود نخواهد داشت، هیچکس را نخواهید دید که در خیابان کتاب دستش باشد، هیچ کتابخانهای نیست، و اگر هم باشد، خالی خالی است؛ بدون هیچ قفسهای. احتمالا فقط تعدادی میز و صندلی است و ابزاری برای قراردادن گوشی یا تبلت یا لپتاپهایی که همه از آن برای مطالعه استفاده میکنند؛ البته به فرضی که هنوز کسانی به مطالعه تمایل داشته باشند. هیچکس هیچ شیئی را بهعنوان کتاب لمس نمیکند، کلمات در داخل ابزارهای دیجیتال هستند و جهان کاملا بدون کتاب است. ترسناک به نظر میرسد؟! شاید نه و شاید هم بله.
موضوع مخالفت با فناوری نیست. موضوع چیزی است که به قول یوسا نمیتوان بهآسانی آن را شرح داد، اما واقعیت این است که در دیدگاه اهالی کتاب، تصویر پاراگراف قبلی شبیه تصویر شهر ارواح است! شاید حتی آن شهر برای دوستداران کتاب، جهنم واقعی باشد. کتابهای کاغذی چیزی فراتر به ما دادهاند. شاید هم نیاز باشد که روانشناسان درباره آن حرف بزنند؛ اینکه چه اتفاقی میافتد هنگاهی که ما کاغذ را لمس میکنیم، کلمات چاپی را میخوانیم و فرایند فکر و اندیشه ما چگونه در این مسیر ساده تکامل پیدا میکند و تمدن میسازد.
نویسندگان بسیاری هستند که هرگز نمیتوانند تصور کنند که کتابهایشان، بچههایشان، حضور فیزیکی نداشته باشند و فقط کلماتی باشند در فضای صفر و یک سیستمهای رایانهای. برایشان شبیه یک کابوس است، اما درحقیقت این بهمعنای نفی کامل کتاب دیجیتال نیست.
این حرفهای آقای گیتس را اگر با کلیشه برعکس بشنویم، چه میشود؟ اینکه یک نفر بگوید هدف متعالی من حذف کامل ابزارهای فناوری است. میبینیدچقدر این جمله میتواند واکنشبرانگیز باشد و فردی که آن را میگوید، یک متعصب و ضدپیشرفت تلقی شود؟! پس طبیعی است که هرچیزی باید سر جای خودش باشد. هیچکس نباید کمر به نابودی چیزی ببندد که نمیداند فواید واقعی و عمیق آن چیست؛ بهخصوص ادبیات که حضورش با حضور کتاب پیوند عمیق و ناگسستنی دارد.
از همه این دلایل برای حذف کتاب که بگذریم، شاید دلیل تازه و بهظاهر مقبولتری که این روزها میشود زیاد به آن استناد کرد، این است که کتاب خیلی گران شده است و وقتی زورمان به خرید کتاب کاغذی نمیرسد، میتوانیم نسخه دیجیتال بخریم. خریدن نسخه دیجیتال خیلی خوب است. حتی شنیدن نسخه صوتی گاهی کاربردهای فراوانی دارد، اما اینها هیچکدام جایگزین کتاب کاغذی نمیشود. آیا وقتی چیزی گران میشود، اولین راهی که به ذهنمان میرسد، حذف آن است؟ بعید میدانم گرانشدن خیلی چیزها ما را از خریدشان منصرف کرده باشد. البته ممکن است نیاز باشد بیشتر کار کنیم و بیشتر پول پسانداز کنیم، اما بالأخره برنامه خرید را به این آسانی حذف نمیکنیم.
پس چرا زورمان به کتاب میرسد؟ در نظر داشته باشید که فرایند تولید کتاب شبیه یک کارخانه است. وقتی کتاب نخرید، خیلیها بیکار میشوند. از فروشنده کتاب بگیرید و بروید عقبتر تا ناشر و حروفچین و ویراستار و مترجم و نویسنده و.... باز هم بگویم؟ نابودی این شغلها نابودی یک فرهنگ است. وقتی این را درک کنیم، میتوانیم بفهمیم کجای قصه حذف کتاب میتواند اینهمه دردناک باشد.
[۱] چرا ادبیات، ماریو بارگاس یوسا، ترجمه عبدا... کوثری، نشر لوح فکر
در حاشیه
پناهیان: واکسن کرونا توطئه بیل گیتس است + فیلم
درباره حاشیه های جدایی بیل گیتس از همسرش
ثروتمندترین فرد دنیا کیست؟ | سودای قدرت و ثروت با هوش مصنوعی